«دشت خاموش» به شرایط دشوار کاری و روابط انسانی پیچیده چند خانواده می پردازد که در یک محیط کارگری زندگی می کنند...
ماجرا از این قرار است که لطفالله (علی باقری)، مردی تنها که بهعنوان سرکارگر در یک کوره آجرپزی کار میکند . او واسط و رابط میان صاحب کوره (آقاخان) و کارگران است. آقاخان که فرخ نعمتی ایفای نقش آن را بر عهده دارد ، روزی تمام کارگران را جمع کرده و خبری را به آنها میدهد که زندگی همه کارگران را دچار دگرگونی میکند .
دشت خاموش فیلمی به نویسندگی و کارگردانی احمد بهرامی که به عنوان نماینده سینمای ایران در بخش افقهای هفتاد و هفتمین دوره جشنواره فیلم ونیز انتخاب گردید و برنده جایزه بهترین فیلم این بخش شد. این فیلم همچنین برنده جایزه فیپرشی ،جایزه ویژه انجمن منتقدان جهان، را از آن خود نمود. فیلم دشت خاموش در بخش جنبی هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم ونیز موفق به دریافت جایزه جایزه انجمن اعتماد ملی ایتالیا شد. این فیلم در 102 دقیقه میباشد.
نویسنده و کارگردان : احمد بهرامی
تهیه کننده : سعید بشیری
بازیگران : علی باقری،فرخ نعمتی،مهدیه نساج،ناصر علاقه بندان،مجید فرهنگ،تورج الوند،نرگس امینی،محسن یگانه،راضیه ایرانی،شقایق آقازاده،مهتاب خوش منش،پارسا سبحانی،آرشا سبحانی،اهورا بهرامی،برسام بهرامی،مینا سرقره
موسیقی : فواد قهرمانی
فیلمبردار : مسعود امینی تیرانی
تدوین : سارا یاوری
فرناز خزاعی ، برگرفته از سایت سینماتیکت
فیلم در زمانی نامعلوم و در میان کورههای آجرپزی روایت میشود؛ روایت زنان و مردانی گرفتار و به دنبال زندگی سادهایست که در میان باد و خاک این کوره، به دور از شهر و هر گونه امکانات رفاهی، خبری از همان زندگی ساده هم برای آنها نیست و آنها با حداقلهای ممکن روزگار میگذرانند. شروع فیلم و تکرار موقعیت چندبارهای که با سخنرانی آقاخان(فرخ نعمتی) آغاز میشود و وارد زندگی و مشکلات یکی از کارگرها و خانوادهاش میشود و پس از معرفی افراد خانواده، نیاز مالی آنها و فاش کردن راز لطف اله(علی باقری) از زبان تکتک آنها دوباره بازمیگردد به سکانس سخنرانی آقاخان برای کارگران دربارهی تعطیلی کوره.
ابتدای فیلم و تکرار چندبارهی چرخش دوربین، با حفظ و تاکید بر جزییات فضا، کمی یادآور فیلمهای شهرام مکریست اما با این تفاوت که پویایی و ریتم آثار شهرام مکری را به هیچوجه ندارد. فیلم پتانسیلهای بسیاری در اجرا دارد که اتفاقا از برخی آنها به درستی استفاده شده اما برخی دیگر را رها شدهاند. بسته شدن در اتاق سرور با شدت و از سر ناراحتی و خشم توسط لطف اله خیلی زود در مقابل سکانس آماده شدن برای خودکشی و مقدمهچینیاش قرار میگیرد و سکانس دیوار چیدن برای خودکشی هر چند از نظر زمانی طولانیست اما با گذاشتن آخرین آجر و ایجاد مانع برای ورود هر گونه نور و هوایی به داخل، چکیدهایست از آنچه تمام عمر، لطفاله در میان این کوره و آجرها و آدمها تجربه کرده است.
دشت خاموش بیش از آنکه فیلمی دربارهی سختی کار و نمایش این زندگیهای یخ بسته در میان حجمی از گرما و آتش باشد، فیلمی دربارهی زندگی از دست رفتهی یک انسان است؛ لطفاله که همینجا به دنیا آمده، بزرگ شده، حتی ممکن است شناسنامه نداشته باشد(کنجکاویهای علیرضا فرزند سرور دربارهی لطفاله به نوعی کنجکاوی مخاطب هم هست)، خرده سوادی در حد خواندن و نوشتن دارد و زندگیاش از ابتدا تا زمانی که ما شاهد آن هستیم یکنواخت است و عاری از هر گونه اتفاق یا حتی یک دلخوشی کوچک. لطفاله انگار مقدمهچینی میکند برای رفتن همه تا بتواند سرور را در کنار خود نگه دارد اما بندهای تنها دلبستگیاش به دنیا خیلی زود پاره میشود.
دشت خاموش فیلم متفاوتیست، فیلمساز با چیدمان دقیق و البته توجه به جزییات در پی ساختن اثری جدا از آثار همیشگی سینمای ایران بوده و تا حدودی موفق عمل کرده است اما ریتم بسیار کند فیلم که شاید با لوکیشن و طرح قصه هماهنگ باشد، از جایی به بعد میتواند در ارتباط مخاطب و فیلم اختلال ایجاد کند و مخاطب باید منتظر بماند تا سکانس یا لحظهی دیگری باز هم ارتباط از دسترفتهی او با فیلم را بازسازی کند.
ثبت نظر