اثر هنری یا وسیله‌ای برای بزک شهر؟

اثر هنری یا وسیله‌ای برای بزک شهر؟

بیژن غنچه پور ، هنرمندِ مجسمه ساز معتقد است که به مجسمه‌ها به‌ عنوان وسیله‌ای برای بزک کردن شهر نگاه می‌شود.

چهارشنبه 30 بهمن 1398 ساعت 15:52

وی معضل آلودگی بصری شهری را به مثابه آلودگی هوا و سایر آلودگی‌ها دانست و اظهار کرد: راهکار مقابله با آلودگی بصری شهری مدیریت یکپارچه و منسجم است. در حال حاضر منظور ما از آلودگی بصری، مجموعه‌ زیادی از زوائد تصویری در جای‌جای شهر است که بدون هماهنگی با یکدیگر یک فضای شهری را شکل می‌دهد.

او ادامه داد: در شهر ارگان‌های زیادی مانند راهنمایی و رانندگی یا سازمان برق وجود دارند که می‌توانند در بخش‌های مختلف هر منطقه شهری بنر، تابلو و... نصب کنند. همین امر خود موجب یک ناهماهنگی و آلودگی بصری می‌شود؛ چراکه هر اداره‌ای بدون هماهنگی با دیگر سازمان‌ها چیزهای مختلفی را به شهر اضافه می‌کند که همه اینها باعث ایجاد یک فضای شلوغ و بی‌نظم می‌شود.

غنچه‌پور تصریح کرد: تا زمانی که ارگان‌ها و سازمان‌های تهران مثل جزیره‌های جدا از هم کار کنند و تحت یک مدیریت واحد با هم در تعامل نباشند مسئله آلودگی بصری حل نخواهد شد. در حال حاضر لازم است که هر چه زودتر یک کارگروهی ساخته شود تا فعالیت‌های ارگان‌ها و سازمان‌های مختلف شهری را تحت یک مدیریت منسجم با یکدیگر هماهنگ کند بلکه بتوان مقداری از آلودگی شهری را کاهش داد.

او درباره نگاه ارگان‌های دولتی مربوط به زیباسازی شهری به جایگاه مجسمه‌سازی در کاهش آلودگی بصری شهری گفت: این گونه تصور می‌شود که در مراکز مختلف تهران باوجود اوضاع نابه‌سامانی که دارند، مجسمه‌هایی کار گذاشته شود تا به اصطلاح شهر را بزک کنند ولی طبیعتا مجسمه در شهری با مشخصات تهران که دچار آلودگی بصری است کارکردی نخواهد داشت.

این هنرمند ادامه داد: درست این است که مجسمه‌سازها یا دیگر هنرمندانی که قرار است آثارشان در بخشی از شهر قرار داده شود همزمان با پروژه‌های شهری حضور پیدا کنند تا بتوانند متناسب با آن بخش و ظاهر آن منطقه کار هنری خود را طراحی کنند. همچنین سایر ارگان‌ها نیز باید در راستای اثر هنری هر بخش و ظاهر زیباسازی آن منطقه فعالیت‌های خود را انجام دهند تا باعث از بین رفتن نظم نشوند.

غنچه‌پور در راستای سخنان خود درباره راه حل کاهش آلودگی بصری شهری گفت که مردم نیز بخش دیگری از دلایل ایجاد آلودگی بصری شهری هستند.

او توضیح داد: باید برای ساخت و سازهای شهری شهروندان قوانین محکم و ثابتی وضع شود تا مردم نتوانند به‌راحتی در هر کوچه و خیابانی ساختمان خود را هر گونه که دلشان می‌خواهد بسازند. در هیچ جای دنیا ندیده‌ام که مردم به این سادگی بتوانند بدون وجود هیچ قانونی بنای ساختمان خود را هرگونه که می‌خواهند بسازند. در ساخت یک ساختمان از کوچکترین جزئیات تا رنگ و مدل بنای ساختمان باید دارای مجوزهای شهرسازی باشند. همچنین ساختمان‌هایی که در یک محله ساخته می‌شوند باید با توجه به هویت و و بافت منطقه‌ای که در آن قرار دارند با یکدیگر هماهنگ باشند.

این مجسمه‌ساز درباره یکی از شهرهای اروپایی به نام پراگ (پایتخت جمهوری چک) که به گفته او دارای قوانین سفت و سخت ساخت و ساز شهری است، گفت: زمانی که در طول شب شهر را از ارتفاع نگاه می‌کنی تنها ساختمان‌های تاریخی و مهم شهر همانند پارلمان، موزه و یا کلیسا می‌درخشند. درواقع به نوعی نورپردازی شده‌اند که بدرخشند و دیده شوند. شهروندان نیز اجازه ندارند خانه‌های خود را به گونه‌ای نورپردازی کنند که بیشتر از ساختمان‌های مهم شهر دیده شوند. درواقع هرچقدر هم صاحب یک ساختمان، پولدار باشد اجازه ندارد تجملش را بیشتر از المان‌های دولتی یا تاریخی به رخ بکشد.

او اضافه کرد: این گونه قوانین ساخت و ساز شهری در یک شب به‌ دست نیامده‌اند بلکه سال‌ها طول کشیده تا تنظیم شوند ولی گمان می‌کنم این قوانین در ایران به دلیل مدیریت‌ جزیره‌ای حاکم بر شهر وجود ندارد.

غنچه‌پور در ادامه درباره تأثیر وجود آثار هنری همانند مجسمه در یک منطقه گفت که باعث هویت بخشیدن به آن بخش می‌شود.

او تصریح کرد: اگر اثر هنری که در یک کتابخانه یا محیط دانشگاهی کارگذاشته می‌شود با هویت آن منطقه همخوانی داشته باشد و به نظر کسی اضافی نباشد، می‌تواند سال‌ها در آن بخش ماندگار شود. ولی اگر یک اثر هنری در فضایی نصب شود که با آن مکان همخوانی ندارد باید جابه‌جا شود. ولی نباید از این جابه‌جایی به‌عنوان یک استراتژی برای ایجاد تنوع در شهر استفاده کرد.

این هنرمند افزود: مثلا اگر یک مجسمه به مدت پنج یا شش سال در منطقه ۲۲ بوده نباید آن را با این دلیل که بقیه شهروندان نیز آن را ببیند به منطقه دیگری برد چراکه آن اثر هنری پس از گذر پنج سال بخشی از هویت آن منطقه به شمار می‌رود.

غنچه‌پور در بخش دیگری از سخنان خود درباره ایجاد باغ مجسمه گفت: معمولا باغ مجسمه‌ها را براساس هویت هنرمندها می‌سازند. مثلا شهرداری یک شهر یا منطقه می‌گوید که من در اینجا ١٠ هنرمند بزرگ دارم و از هر کدام این هنرمندها چند اثر خوبشان را می‌خرم نه اینکه کار دلخواه خود را سفارش دهند و در باغ کار بگذارند. درواقع هویت را از مکان نمی‌گیرند بلکه مجسمه‌ها به واسطه اینکه کار هنرمندان بزرگ هستند به آن باغ هویت می‌دهند. ولی ما چنین چیزی را تنها در بین چندتا از مجسمه‌های خانه هنرمندان و باغ موزه هنرهای معاصر داریم.

 

ثبت نظر

ارسال